جدول جو
جدول جو

معنی روح بصری - جستجوی لغت در جدول جو

روح بصری
ابن عبدالمؤمن بصری، مکنی به ابوالحسن، مولای هذیل بود، (از تاج العروس)، ابن الندیم در الفهرست کتاب وقف التام را از تألیفات وی برشمرده است
ابن مسبب کلیبی بصری، مکنی به ابورجاء، تابعی است، وی از ثابت حدیث شنید و مسلم از او روایت دارد، (از تاج العروس)، و رجوع به ابورجاء روح شود
ابن قاسم عنبری بصری، محدث است و از ابن ابی نجیح روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن عطأبن ابی میمونۀ بصری، محدث است و از پدرش روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن اسلم باهلی بصری، مکنی به ابوحاتم، وی از حمادبن سلمه روایت دارد، (از تاج العروس)
ابن فضل بصری، نزیل طائف، از حمادبن سلمه حدیث شنید، (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ نِ بَ)
رکن کعبه که بسوی بصره است و حجر در آن رکن است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حِ فِ)
روح ذکری فکری. بگفتۀ امام غزالی از مراتب ارواح نورانیۀ بشریه است و آن روحی است که مصارف عقلی را گرفته میان آنها تألیفات و ازدواجاتی بوجود می آورد و از آنهامعانی شریفی را نتیجه میگیرد، و اگر مثلا دو نتیجه بدست بیاید میان آندو نتیجه را تألیف میکند و همچنین تا بینهایت روح بتزاید میرود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ذیل روح). و رجوع به روح (در اصطلاح حکمت) شود
لغت نامه دهخدا
(حِ بُ)
جان. در اصطلاح طبیبان قدیم به روح اطلاق میشد که قوه زندگی و حس و حرکت را میپذیرد. رجوع به روح (در اصطلاح طب قدیم) و رسائل صدرا ص 255 و اسفار ج 1 ص 122 و فرهنگ علوم عقلی تألیف دکتر سجادی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روح داری
تصویر روح داری
Soulfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی